آثار شهید صدر و «صلاح کار من و خراب» ادامه پویش کتابخوانی ملی
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۷۴۶۴۳
به گزارش ایرنا، شیوع ویروس کرونا که از اواخر سال گذشته بر جهان و ایران سایه افکند علاوه بر تبعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تمام برنامه ریزیها و سیاستگذاریهای در تمام حوزهها را تحت الشعاع قرار داد. یکی از بزرگترین تبعات این امر برای عرصه فرهنگی کشور ما لغوشدن بزرگترین رویداد حوزه کتاب یعنی برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
غربت افزوده شده کتاب در سایه کرونا، کتاب دوستان و دغدغه مندان را از همان اوایل به فضای مجازی کشاند و از ابتدای امر شاهد پویش های مختلف برای جلب توجه مردم به ویژه در ایام قرنطینه کرونایی بودیم. این مساله بی شک نوآوری هایی هم به همراه داشت.
در کنار برنامههای تدارک دیده شده حقیقی و مجازی هفته کتاب که ۲۴ تا ۳۰ آبان برگزار شد سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران پویش «کتابخوانی ملی» را با حضور و مشارکت چهره های فرهیخته، اهالی فرهنگ و هنر به منظور ارائه پیشنهادهایی برای کتابخوانی آغاز کرد.
در پویش «کتابخوانی ملی» فرهیختگان به مردم توصیه می کنند چه کتابی را و به چه دلیلی بخوانند.
«گفتوگوهایی برای خواندن» و «صلاح کار و من خراب»
نوش آفرین انصاری پژوهشگر علوم کتابداری و اطلاع رسانی، دبیر شورای کتاب کودک ایران و دانش آموخته دانشگاه مک گیل کانادا با پیوستن به «پویش کتابخوانی ملی»، مطالعه کتاب هایی چون گفتگوهایی درباره خواندن و صلاح کار و من خراب را به کتابداران و همه فعالان حوزه کتابداری توصیه کرد.
وی گفت: کتاب های زیادی را تورق می کنم و مقالات بسیاری را برای انتشار در فرهنگنامه های کودکان و نوجوانان می خوانم و در این ایام که فرصت بیشتری برای مطالعه وجود دارد کتاب های گفتگوهایی درباره خواندن و صلاح کار و من خراب را خوانده ام.
این پژوهشگر علوم کتابداری و اطلاع رسانی افزود: کتاب گفتگوهایی درباره خواندن مجموعه ای از تجربه های زیسته است که توسط همکار جوانم ندا موحدی پور گردآوری شده است. این کتاب مجموعه هایی از مصاحبه با گروه ها و افراد مختلف است و درپایان کتاب بخشی به تحلیل افراد ازگفتگوها اختصاص دارد. به نظرمن جمع بندی کلی تحلیل ها در پایان کتاب قابل توجه است.
انصاری ادامه داد: کتاب گفتگوهایی درباره خواندن را انتشارات عامه به چاپ رسانده است و توصیه می کنم این کتاب را به عنوان اثری درخور تامل و خاص مطالعه کنید.
دبیر شورای کتاب کودک ایران اظهار داشت: صلاح کار و من خراب کتاب دیگری است که به تازگی توسط نشر نشانه منتشر شده و فرصت خواندن آن را پیدا کرده ام. این کتاب مجموعه ای از تجربه های خانم مریم احمدی است. این نویسنده نماد مبارزه و قدرت از جمله در مواجهه با بیماری است و با خواندن این کتاب متوجه می شویم که این زن از هر جهت یک معلم نمونه است و من خرسندم از اینکه این مطالعه کرده ام و خواندن آن را نیز توصیه میکنم.
انصاری گفت: این دو کتاب را به کتابداران، استادان کتابداری و به طور کلی حتی اعضای هیات علمی برای مطالعه و تعمق به آنها معرفی می کنم. یکی از نکاتی که در طول ۵۰ سال فعالیت در حوزه کتابداری مرا آزار می دهد موضوعی است که درباره آن بسیار صحبت می شود و چنین عنوان می شود که اکثر کتابداران ما اهل مطالعه نیستند . این در حالی است که اگر کتابدار کتابخوان نباشد نمی تواند بر جامعه تاثیر بگذارد.
دبیر شورای کتاب کودک ایران خاطرنشان کرد: من معتقدم لازم است کتابداران به خواندن کتاب های حوزه ادبیات اهتمام داشته باشند. زیرا ادبیات اندیشه و نگاه خواننده را گسترش می دهد.
سه کتاب از شهیدان صدر و مطهری
محمدعلی آذرشب عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران و عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در پویش «کتابخوانی ملی» مطالعه کتاب سنتهای تاریخ در قرآن تالیف شهید محمد باقر صدر و کتابهای جامعه و تاریخ و خدمات متقابل ایران و اسلام از شهید مرتضی مطهری را پیشنهاد کرد و گفت: این آثار پاسخگوی شبهات حوزه تمدنی جهان اسلام است.
وی گفت: به عنوان فردی که به مطالعه کتاب علاقه دارم خواندن آثاری را پیشنهاد میکنم که نویسنده آن آرمانخواه و هدفمند کتابی را متعلق به دوران معاصر نوشته باشد و بتواند نیازها را پاسخ دهد.
از نظر من آثار استادان شهید محمد باقر صدر و شهید مرتضی مطهری این ویژگیها را دارد و آثار آنها پاسخگوی شبهات حوزه تمدنی جهان اسلام است. در میان آثار شهید صدر، کتاب سنتهای تاریخ در قرآن خوب است.
وی افزود: این کتاب حاوی ۱۰ سخنرانی شهید صدر است که در اواخر عمر شریف خود برای طلبههای حوزه علمیه نجف بیان کرده است. این سخنرانیها پایه و اساس کتابی بود که قرار بود آقای صدر درباره اقتصاد تالیف کنند.
عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اظهار داشت: در این سخنرانیها علاوه بر تشریح و توضیح تفصیلی، به پرسشهای مهمی پاسخ داده شده است. مثلا آیا حرکت قرآن بر اساس تاریخ قانونمند است؟ یعنی بر اساس سنتهای حاکم بر جهان حرکت میکند یا خیر و یا این که این سنتها بر اساس قران کدامند؟ و نقش انسان در حرکت تاریخ چیست؟ پاسخ به این پرسشها و طرح پرسشهای دیگر درباره جامعه از دیدگاه قرآن در این سخنرانیها مطرح شده که در کتاب سنت های تاریخ در قرآن عنوان شده است.
آذرشب ادامه داد: شهید مطهری نیز در همین زمینه کتابی تحت عنوان جامعه و تاریخ تالیف کرده است و توجه هر دو بزرگوار به این موضوع به علت نظریاتی است که در مکاتب شرق و غرب از گذشته تا امروز مطرح شده است. به نظر میرسد آثار شهید صدر و شهید مطهری با گذشت حدود نیم قرن، حاوی بهترین پاسخ به مکاتب شرق و غرب است.
وی افزود: بنده حدود ۳۵ سال پیش کتاب جامعه و تاریخ شهید مطهری را به زبان عربی ترجمه کردم و چون این شهید بزرگوار کتاب را به پایان نرسانده بود، بنده پیوستی از خلاصه نظریه شهید صدر را به آن اضافه کردم. این کتاب امروزه در جهان عرب مورد توجه است و یک ناشر مصری این کتاب را به تازگی در قاهره منتشر کرده است.
آذرشب خاطرنشان کرد: کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام از دیگر آثار شهید مطهری است. این کتاب پس از گذشت سالها همچنان پاسخگوی بسیاری از پرسشهای مطرح شده در ایران و جهان عرب است. به اعتقاد من این کتاب، یکی از آثاری است که در زمینه وحدت حوزه تمدنی جهان اسلام نوشته شده است.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سازمان اسناد و کتابخانه ملی کتاب طرح های ترویجی کتابخوانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی کتاب طرح های ترویجی کتابخوانی اخبار کنکور کتابخوانی ملی شهید مطهری آثار شهید شهید صدر پرسش ها سنت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۷۴۶۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرفروشهای داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
چه میشود که کتابی، در یک نمایشگاه چند روزه خوب دیده میشود و خوب میفروشد؟ قطعاً دلایل زیادی برای موفقیت کتابها در رویدادهای اینچنینی وجود دارد. بخشی از این دلایل به جذابیت خود کتاب برمیگردد.
به گزارش مشرق، کتاب «سلام بر ابراهیم» در نمایشگاه مجازی سال گذشته فروش خوبی داشت و البته همیشه یکی از پرطرفدارترین کتابهای ادبیات پایداری بوده است، چون تصویری واقعی و ملموس از شهید هادی را نشانمان میدهد. در این کتاب با مرد جوانی مواجه میشویم که سراسر فضایل اخلاقی است، اما پا روی زمین دارد و بهظاهر همه کنش و واکنشهایش زمینیاند. در گذر از همین زندگی عادی، همین حوادث ریز و درشتی که با آنها مواجه میشود، فضایل اخلاقیاش را نیز بروز میدهد. کتاب «سلام بر ابراهیم» در معرفی شهید هادی به اغراق روی نمیآورد و فقط حقیقت را، تا حد ممکن به همان شکلی که بوده است روایت میکند.
میخوانیم: در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف میکرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور میرفت و دوستانش را صدا میکرد. یکییکی آنها را میآورد و میگفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و… ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد میکرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بیصدا میخندید. وقتی ابراهیم مینشست، جعفر میرفت و نفر بعدی را میآورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم میرسه!
راوی میافزاید: آخر شب میخواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوانهای مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچههای سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره میاد که… بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیادهرو و ایستادم. دوتایی داشتیم میخندیدیم. موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه میگفت کسی اهمیت نمیداد و… تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرتخواهی کرد و به بچههای گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچههای گروه، با خجالت از ایشان معذرتخواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحهاش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیادهرو ایستاده و شدید میخندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخمهای جعفر باز شد. او هم خندهاش گرفت. خدا را شکر با خنده همهچیز تمام شد.
شهادت و حقیقت، خاطراتی از جنس پاکی و مظلومیت
کتاب «من میترا نیستم» نیز در فهرست پرفروشهای نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ جای گرفته بود. این کتاب که کاری از معصومه رامهرمزی و بازنویسی یکی از آثار قبلی اوست، داستانی از پاکی و معصومیت را روایت میکند. داستان دختر نوجوانی به اسم زینت کمایی که به انقلاب دل بست و به سهم خود برای تحقق آرمانهای آن کوشید، اما به دست دشمنان همین انقلاب به شهادت رسید. زمان شهادت چهارده سال بیشتر نداشت. سرشار از زندگی بود و مسیری طولانی پیش رو داشت. اما در همان نخستین قدمها، قربانی ترور منافقین شد. منافقینی که شرارت را نمایندگی میکردند، شرارتی که تاب تحمل پاکی و درستی این دختر نوجوان را نداشت و نه فقط با او یا با انقلاب، که با همه زیباییها و خوبیها دشمن بود. آنچه جذابیت این کتاب را بیشتر میکند، لحن صمیمی و سادهای است که رامهرمزی برای مرور زندگی شهید کمایی انتخاب کرده است. همین مظلومیت و معصومیت قهرمان داستان است که خواهناخواه خواننده را متأثر میکند و به درون روایت میبرد. معصومیتی که به شهادت ختم شد و مظلومیتی که حتی بعد از این شهادت، ادامه داشت.
در جایی از کتاب، از قول مادرش میخوانیم: بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد. میگفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه. با اسم جدید صدام کنید.» از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند، ناراحت بود. من نُه ماه بچهها را به دل میکشیدم؛ اما وقتی به دنیا میآمدند، ساکت مینشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند… بعد از انقلاب، دیگر دخترم نمیخواست میترا باشد. دوست داشت همهجوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛ چیزی به خواست و اراده خودش، نه به خاطر من، جعفر یا مادربزرگش… زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. میخواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود.
همچنین باید از «تنها گریه کن» کاری از اکرم اسلامی نام ببریم، کتابی درباره شهید محمد معماریان که زندگیاش از زبان مادرش اشرف سادات منتظری مرور میشود. «برای بقیه سه سال از شهادت محمد گذشته بود، برای من هر روزِ این سه سال، بهاندازه سی سال کش آمده بود.» اینجا با مادر شهید روبهرو هستیم، مادری که از خودش، از خاطراتش، و از پسرش صحبت میکند. «آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر میکردیم خیلی زود تمام میشود. به خیالمان هم نمیرسید که هی جوانها بروند و برنگردند، مردها سایهشان از سر زن و بچههایشان کم شود و زنها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچههایشان را دستتنها بزرگ کنند. ما بارها و بارها هر چیزی را که به فکرمان میرسید، پشت کامیونها بار بزنیم و هر دفعه توی دلمان دعا کنیم دفعه آخر باشد و خیلی زود شر جنگ از زندگیمان کم شود، ولی نشود و دوباره سبزی خشک کنیم و لباس بدوزیم و چشم به راه، بغضمان را فرو بخوریم و به هم دلداری بدهیم.»
حرفهای مادر، خواننده را نه فقط درگیر میکند، که تکان میدهد. خاطراتش را میخوانیم و در بخشهایی از آن، با حقایقی بزرگ مواجه میشویم. «سرش را آورد بالا و این بار با التماس و بغض خیره شد توی چشمهایم و گفت: مامان جان! میدونید شهادت داریم تا شهادت. دلم میخواد طوری شهید بشم که احتیاج به غسل نداشته باشم؛ مثل امام حسین بدنم بمونه روی زمین، زیر آفتاب. دعا میکنی برام؟ نمیفهمیدم این بچه کجاها را میدید. غافلگیر شده بودم. من فوق فوقش دعا میکردم پسرم با شهادت عاقبتبهخیر بشود، اما پسرم، فقط آن را نمیخواست؛ آرزو داشت تا آنجا که میشود، شبیه امامش باشد.»